(قسمت اول – انواع اصلی)
ما در این مقاله با هدف ارائه دیدگاهی جامع و علمی، به معرفی انواع اصلی برندسازی پرداختهایم. از آنجا که حجم مطالب این حوزه گسترده و عمیق است، برای سهولت مطالعه و حفظ جذابیت، مقاله را به دو بخش تقسیم کردهایم. در بخش نخست، به انواع اصلی برندسازی(شرکتی، محصول، خدمات، شخصی، مکان و فرهنگی) و ضرورت شناخت آنها میپردازیم. در بخش دوم، انواع فرعی برندسازی را معرفی کرده و دلایل و مستندات علمی خود را برای این دستهبندی بررسی خواهیم کرد. از شما دعوت میکنیم با پیشنهادات و انتقادات ارزشمند خود، آژانس برندینگ آفرید را در مسیر آگاهی ، همراهی کنید.
این جمله، صرفاً یک شعار زیبا نیست؛ بلکه جوهرهی برندسازی حرفهای در بازارهای شلوغ و رقابتی امروز است. در بازارهایی که برندها هر روز بر تعدادشان افزوده می شود و شباهتهایشان بیشتر از تفاوتهاست، درک ظرایف و تفاوتهای میان انواع روشهای برندینگ، شاه کلید شما برای باز کردن گنجینه برند است. برندسازی یک مفهوم یکسان نیست. استراتژی که برای یک شرکت فناوری (مانند یک استارتاپ دیجیتال) کارآمد است، لزوماً برای یک برند فرهنگی (مانند یک موزه یا جشنواره) یا یک فرد حرفهای (مانند یک اینفلوئنسر) پاسخگو نخواهد بود.
در علم بازاریابی، برندسازی فرآیندی استراتژیک برای شکلدهی به ادراکات، ارزشها و تجربیات مخاطبان نسبت به یک موجودیت – اعم از فرد، محصول، سازمان، یا مکان – تعریف میشود. این تعریف بنیادین، چارچوبی منسجم ارائه میدهد که امکان دستهبندی انواع برندها را فراهم میکند؛ دستهبندیای که ریشه در نظریههای علمی دارد و در عین حال در عمل، کاربردی و قابلاجراست.
شناخت درست، برگ برندهای استراتژیک در دنیای پیچیده امروز. این شناخت به شما کمک میکند تا:
برندها ابزارهایی استراتژیک برای شکلدهی به ادراکات ذینفعان – از مشتریان و کارکنان گرفته تا سرمایهگذاران و جوامع محلی – هستند. هر نوع برندسازی، اعم از برندسازی شخصی، شرکتی، خدماتی، یا فرهنگی، هدف و رویکردی منحصربهفرد در مدیریت این ادراکات دارد(keller;2013). برای مثال:
عدم شناخت این تفاوتها میتواند به انتخاب استراتژیهای نامناسب منجر شود. برای نمونه، استفاده از تکنیکهای برندسازی محصول (مانند تأکید بر ویژگیهای ملموس) برای یک خدمت ممکن است اعتماد مخاطبان را تضعیف کند، زیرا خدمات به روابط و تجربیات وابستهاند. این تطبیق نادرست، شتباه در انتخاب نوع برندسازی میتواند به کاهش ارزش برند منجر شود.
مطابق مدل ارزش ویژه برند (CBBE) کلر (2013)، عدم تطبیق نوع برندسازی با ماهیت برند یا نیاز مخاطب، به شکست استراتژیهای بازاریابی میانجامد. اگر نوع برندسازی با ماهیت برند یا نیازهای مخاطب همراستا نباشد، این مؤلفهها بهدرستی شکل نمیگیرند. برای مثال:
مطالعات نشان میدهند که بسیاری از شکستهای بازاریابی به دلیل عدم تطبیق استراتژیها با زمینههای خاص برند رخ میدهند (keller & Kotler;2016). شناخت انواع برندینگ به شما امکان میدهد تا استراتژیهای خود را با دقت طراحی کرده و از اتلاف منابع و آسیب به اعتبار برند جلوگیری کنید.
هر نوع برندسازی نیازمند زبانی است که با زمینههای فرهنگی، صنعتی و اجتماعی مخاطبان همراستا باشد. شناخت انواع برندسازی به شما کمک میکند تا پیامهای خود را بهگونهای تنظیم کنید که در بازارهای متنوع طنینانداز شوند:
بواسطه ارتباطات دیجیتال جهانی برندها با مخاطبانی متنوع روبهرو هستند که انتظارات بالایی از شفافیت، حرفهایگری، و انسجام دارند. شناخت انواع برندسازی و بهرهگیری از چارچوبهای علمی (مانند مدلهای کلر، آکر، یا کاپفرر) به شما کمک میکند تا:
برای نمونه، برندهایی مانند نایک و اپل با تکیه بر اصول علمی برندسازی (مانند هویت برند آکر یا ارزش ویژه کلر) اعتماد جهانی را جلب کردهاند، در حالی که برندهایی که این اصول را نادیده گرفتهاند (مانند برخی کمپینهای ناموفق پپسی در بازارهای خاص) با چالشهای جدی مواجه شدهاند.
برندسازی استراتژیهایی را برای ایجاد، مدیریت و تقویت هویت و ارزش ویژه برند در زمینههای متنوع ارائه میدهد. انتخاب نوع مناسب برندسازی نیازمند درک دقیق ماهیت برند، اهداف استراتژیک، و انتظارات ذینفعان است.
با تکیه بر ادبیات و مفاهیم برندسازی، دستهبندی انواع اصلی برندسازی شامل شش نوع اصلی است:
تعریف: برندسازی شرکتی استراتژیای است که بر ایجاد، مدیریت و انتقال هویت، ارزشها و فرهنگ یک سازمان به ذینفعان مختلف (مشتریان، کارکنان، سرمایهگذاران، و جوامع محلی) تمرکز دارد. این نوع برندسازی بهدنبال انسجام هویتی و تقویت اعتماد در سطح سازمانی است.
ویژگیهای کلیدی:
کاربرد عملی:
سازمانهای بزرگ مانند اپل و گوگل از برندسازی شرکتی برای هماهنگی هویت در محصولات، خدمات، و ارتباطات جهانی استفاده میکنند. برای مثال، اپل با تأکید بر نوآوری و طراحی مینیمال، هویتی یکپارچه در تمام نقاط تماس ایجاد کرده است.
نظریه پردازان کلیدی:
دیوید آکر (David A. Aaker) کوین لین کلر (Kevin Lane Keller) کاپفرر (Jean-Noël Kapferer) فیلیپ کاتلر (Philip Kotler)
تعریف: برندسازی محصولی استراتژیای است که بر تمایز محصولات ملموس از طریق ویژگیهای عملکردی، کیفیت، طراحی، و ارزشهای نمادین تمرکز دارد. این نوع برندسازی بهدنبال ایجاد هویت متمایز برای محصول در بازارهای رقابتی است.
ویژگیهای کلیدی:
کاربرد عملی: برندهایی مانند کوکاکولا و نایک از برندسازی محصولی برای متمایز کردن محصولات خود استفاده میکنند. برای مثال، نایک با تأکید بر عملکرد ورزشی و سبک زندگی، هویتی قوی برای کفشها و پوشاک خود ایجاد کرده است.
نظریهپردازان کلیدی:
دیوید آکر (David A. Aaker) کوین لین کلر (Kevin Lane Keller) کاپفرر (Jean-Noël Kapferer) فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) آل ریس(Al Rise) جک تروت (Jack Trout)
تعریف: برندسازی خدماتی استراتژیای است که بر ایجاد اعتماد، تجربه مثبت، و کیفیت تعاملات انسانی در خدمات ناملموس تمرکز دارد. این نوع برندسازی بهدلیل ماهیت ناملموس خدمات، بر تجربه مشتری و ادراکات ذهنی تأکید میکند.
ویژگیهای کلیدی:
کاربرد عملی: برندهای خدماتی مانند هتلهای هیلتون از برندسازی خدماتی برای ایجاد اعتماد و وفاداری استفاده میکنند. برای مثال، هیلتون با ارائه تجربههای یکپارچه و شخصیسازیشده، تصویر برندی مثبت ایجاد کرده است.
نظریهپردازان کلیدی:
کریستین گرونروس (Christian Grönroos) لئونارد بری (Leonard L. Berry) زیتهامل (Valarie A. Zeithaml) بیتنر (Mary Jo Bitner)گرملر (Dwayne D. Gremler) فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) کوین کلر (Kevin Lane Keller)
تعریف: برندسازی شخصی فرآیندی است که در آن یک فرد هویت، شهرت، و ارزشهای حرفهای یا اجتماعی خود را بهعنوان یک برند متمایز مدیریت میکند. این نوع برندسازی بهدنبال جایگاهیابی فرد در زمینههای حرفهای یا عمومی است.
ویژگیهای کلیدی:
کاربرد عملی: افرادی مانند ایلان ماسک یا ریچارد برانسون از برندسازی شخصی برای تقویت اعتبار و نفوذ خود استفاده میکنند. برای مثال، ماسک با ترکیب تخصص فناوری و حضور فعال در رسانههای اجتماعی، برندی متمایز ایجاد کرده است.
نظریهپردازان کلیدی:
تام پیترز (Tom Peters)؛مکنالی (David McNally)، اسپیک(Karl Speak) ؛گاری واینرچاک(Gary Vaynerchuk)
تعریف: برندسازی جغرافیایی استراتژیای است که برای ارتقای شهرها، کشورها، یا مناطق از طریق تأکید بر جاذبههای فرهنگی، اقتصادی، گردشگری، یا اجتماعی طراحی شده است. این نوع برندسازی بهدنبال بهبود تصویر و رقابتپذیری مکان در سطح جهانی است.
ویژگیهای کلیدی:
کاربرد عملی: شهرهایی مانند دبی و سوئیس از برندسازی جغرافیایی برای جذب گردشگر و سرمایهگذاری استفاده میکنند. برای مثال، دبی با تأکید بر لوکسگرایی و نوآوری، تصویر جهانی خود را تقویت کرده است.
نظریهپردازان کلیدی:
سیمون انهولت (Simon Anholt)، الینز( Wally Olins)، کیت دینیه(Keith Dinnie)،فیلیپ کاتلر(Philip Kotler)، میهالیس کاواراتزیس (Mihalis Kavaratzis).
تعریف: برندسازی فرهنگی استراتژی است که با بهرهگیری از ارزشها، هویتها، و داستانهای فرهنگی، ارتباط عاطفی عمیقی با مخاطبان ایجاد میکند تا به برندی آیکونیک تبدیل شود. این نوع برندسازی فراتر از محصول یا خدمت، بهعنوان نمادی از فرهنگ عمل میکند.
ویژگیهای کلیدی:
کاربرد عملی: برندهایی مانند نایک و هارلی-دیویدسون از برندسازی فرهنگی برای تبدیل شدن به نمادهای سبک زندگی استفاده میکنند. برای مثال، نایک با کمپینهایی مانند “Just Do It”، ارزشهای انگیزشی و فرهنگی را منتقل میکند.
نظریهپردازان کلیدی:
داگلاس بی. هولت (Douglas B. Holt)، جاناتان ای. شرودر (Jonathan E. Schroeder)
1. تأیید آکادمیک و ریشههای نظری
۲. کاهش همپوشانی مفهومی
۳. جامعیت و پوشش جنبههای کلیدی
۴. انطباق با روندهای نوین
۵. کاربرد عملی در بازارهای جهانی
بخش دوم این مقاله به انواع فرعی برندسازی و تحلیل عمیقتر چارچوبهای نظری اختصاص خواهد یافت.
Aaker, D. A. (1996). Building strong brands. Free Press.
Anholt, S. (2007). Competitive identity: The new brand management for nations, cities and regions. Palgrave Macmillan.
Balmer, J. M. T., & Gray, E. R. (2003). Corporate brands: What are they? What of them? European Journal of Marketing, 37(7/8), 972–997. https://doi.org/10.1108/03090560310477627
Berry, L. L. (2000). Cultivating service brand equity. Journal of the Academy of Marketing Science, 28(1), 128–137. https://doi.org/10.1177/0092070300281012
Chaffey, D., & Ellis-Chadwick, F. (2019). Digital marketing (7th ed.). Pearson Education.
Holt, D. B. (2004). How brands become icons: The principles of cultural branding. Harvard Business Review Press.
Kapferer, J.-N., & Bastien, V. (2009). The luxury strategy: Break the rules of marketing to build luxury brands. Kogan Page.
Kapferer, J.-N. (2012). The new strategic brand management: Advanced insights and strategic thinking (5th ed.). Kogan Page.
Keller, K. L. (2013). Strategic brand management: Building, measuring, and managing brand equity (4th ed.). Pearson Education.
Kotler, P., & Gertner, D. (2002). Country as brand, product, and beyond: A place marketing and brand management perspective. Journal of Brand Management, 9(4), 249–261.
Kotler, P., & Keller, K. L. (2016). Marketing management (15th ed.). Pearson Education.
Parris, D. L., & Guzmán, F. (2024). Purpose is the new branding: Understanding conscientious purpose-driven marketing and its impact on brand outcomes. Journal of Consumer Marketing, 41(5), 543–557.
Peters, T. (1997, August 31). The brand called you. Fast Company, (10). https://www.fastcompany.com/28905/brand-called-you
Porter, M. E., & Kramer, M. R. (2011). Creating shared value. Harvard Business Review, 89(1/2), 62–77.
Scheidt, S., Gelhard, C., & Henseler, J. (2020). Old practice, but young research field: A systematic bibliographic review of personal branding. Frontiers in Psychology, 11, 1809. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2020.01809 Simmons, G. (2007). i-Branding: Developing the internet as a branding tool. Journal of Advertising Research, 47(4), 407–416.
پرسش و پاسخ تکمیلی